جدول جو
جدول جو

معنی هفت نطع - جستجوی لغت در جدول جو

هفت نطع
(هََ نَ)
کنایه از هفت طبقۀ زمین و هفت اقلیم باشد. (برهان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تمام قرآن مجید. در قدیم قرآن را برای هفت روز هفته هفت قسمت کرده و هر روز قسمتی از آن را می خواندند، برای مثال اگر خود هفت سبع از بر بخوانی / چو آشفتی الف بی تی ندانی (سعدی - ۱۳۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هفت خط
تصویر هفت خط
شخص متقلب و حقه باز، هفت اقلیم، خطوط جام جم، هفت خط جام
هفت خط جام: خطوط جام جم، برای مثال هفت خط داشت جام جمشیدی / هر یکی در صفا چو آیینه ی جور و بغداد و بصره و ازرق / اشک و کاسه گر و فرودینه
فرهنگ فارسی عمید
(هََ سُ)
مراد از هفت حصۀ قرآن مجید که آن را هفت منزل گویند به جهت آنکه قاریان سلف در یک هفته ختم قرآن مجید مقرر نموده اند... (غیاث) :
انگار که هفت سبع خواندی
یا هفت هزار سال ماندی.
نظامی.
زین سحر سحرگهی که دانم
مجموعۀ هفت سبع خوانم.
نظامی.
اگر خود هفت سبع از بر بخوانی
چو آشفتی الف باتا ندانی.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(هََ شَ)
به معنی هفت سلطان است که کنایه از هفت کوکب باشد. (برهان)
لغت نامه دهخدا
(هََ طِ)
رجوع به هفت نبی شود
لغت نامه دهخدا
(هََ)
هفت زمین یا هفت اقلیم:
خون پدر دید در این هفت خوان
آب مریز از پی این هفت نان.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(هََ نُ طَ / طِ)
هفت کوکب است که سبعۀ سیاره باشد. (برهان) :
همواره بر آن خطّ هفت نقطه
گردان و پس یکدگر دوان است.
ناصرخسرو.
، زیور و آرایش را نیز گویند. (برهان)
لغت نامه دهخدا
(هََ نَ بی ی / بی)
در عالم سفلی هفت نبی یا هفت ناطق ظهور کرده اند: آدم، نخستین ناطق است ولی ظاهراً نخستین بشر نیست. سپس نوح، ابراهیم، موسی، عیسی، محمد و محمدالقام به ترتیب مبعوث شده اند. محمدالقام پسر اسماعیل است که فرقه ای از سبعیه او را امام و قائم الزمان میدانند. بین هر دو تن ناطق یا نبی هفت صامت واسطه اند که اولین هر یک از این دسته ها ارجمندتر و به منزلۀ معاون ناطق به شمار است و این عده را فاتق یا اساس نامند. فاتقان عبارتند از: شیث، سام، اسماعیل (پسر ابراهیم) ، هارون، بطرس (طوری) ، علی و به جای هفتمین یکی از مؤسسان فرقۀ سبعیۀ را نام برند مانند عبدالله بن میمون. (از رسالۀ ’شمارۀ هفت و هفت پیکر نظامی’ تألیف محمد معین ص 10)
لغت نامه دهخدا
(هََ نُهْ)
آرایش و زیور و اسباب عروسی، و ’نه ده’ نیز گویند. (غیاث) ، میتواند که مراد از تارهای ساز باشد، چه بر رباب و مثل آن نه و هفت تار می بندند. (غیاث از شرح قران السعدین)
لغت نامه دهخدا
هفت هفت یک گواژ هفت پاره نپی (قرآن) نپی خوانان در یک هفته خواندن نپی راآغاز تا پایان انجام می داده اند روز نخست از فاتحه روز دویم از مائده روزسیم از یونس روز چهارم از بنی اسرائیل روز پنجم از شعرا روز ششم از والصافات و روز هفتم از قاف و گواژ هفت زمینه سخن خداوند یا پیام خداوند نوید (وعده) بیم (وعید) اندرز (وعظ) داستان (قصه) فرمان (امر) پرهیز (نهی) و آزبا (دعا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هفت شمع
تصویر هفت شمع
هفت سپندار گواژ هفت اختر هفت روشن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هفت نقطه
تصویر هفت نقطه
زیوروآرایش چهره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هفت نور
تصویر هفت نور
هفت شید هفت از هفتان نورهای هفت سیاره: (وهفت نور بتابد چنانک هریک را ازو پذیرد باندازه لطافت نار) (ابوالهیئم)
فرهنگ لغت هوشیار
هفت درون هفت بطن قرآن. هفت مفهوم که برای آیات قرآنی قایلند. توضیح - درحدیث نبوی است: (ان للقرآن ظهرا وبطنا ولبطنه بطنا الی سبعه ابطن) درمثنوی درتفسیر این حدیث آمده: (حرف قرآن رابدان که ظاهریست زیرظاهر باطنی بس قاهریست) بطن چارم ازنبی خود کس ندید جزخدای بی نظیر بی ندید) همچنین تاهفت بطن ای بوالکرم میشمر توزین حدیث معتصم)
فرهنگ لغت هوشیار
هفت گز. توضیح - این ترکیب در تداول بصورت واحدی برای اندازه گرفتن طول بکارمیرود: (هفت ذرع کفن)
فرهنگ لغت هوشیار
هفت رنگ ناغلا گربز، هفت کشور یا هفت خط جام. قدماجام (جام شراب و نیز جام جم) راباهفت خط مجسم میکردند که بترتیب ازبالابپایین عبارتست از: خط جور خط بغداد خط بصره خط ازرق خط ورشکر (اشک خطیره) خط کاسه گر خط فرودینه. توضیح ادیب فراهانی درین قطعه آنها را یادکرده است: (رخ برافروخت همچو آیینه آن پری پیکر سمن سینه پس زبحر خفیف بازآورد این گهرها درون گنجینه فاعلاتن مفاعلن فغلن درقدح کن شراب دوشیشه هفت خط داشت جام جمشیدی هریکی درصفا چو آیینه جوروبغداد وبصره وازرق اشک وکاسه گروفرودینه) (ادیب الممالک)، بسیارناقلا وحقه باز: (من میخواهم آبروی چندساله ترابباددهم یاتوخودت سیدمیران بااین زن هفت خطی که بخانه ات آوردی کخ)، (حروفیه) بعقیده فضل الله حروفی الف - خطوط چهره آدمی هفت خط راتشکیل دهند، خطوط سیاه، خطوط امیه: (چهارمژه هردوابرو موی سر هفت خطند ازخدای دادگر) ب - چین ها وعلایم مشخصه صورت (چهارمین پلک چشم دوچین طولی طرفین بینی که تا گوشه لب زیرین پایین آید چینی که لب زیرین رااززنخ جداکند. ج - ریش وسبلت هم دارای هفت خط میباشند خطوط ابیه، هفت اقلیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هفت سبع
تصویر هفت سبع
((~. سُ))
کنایه از تمام قرآن مجید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هفت خط
تصویر هفت خط
((~. خَ))
کنایه از هفت آسمان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هفت خط
تصویر هفت خط
((~. خَ))
هفت خط نقش شده بر جام جم، آدم دانا، حیله گر
فرهنگ فارسی معین